تپش تپش

صدای قلب خسته ام

تو را هورا می کشد

بیا ببین که از غمت چه قامتی شکسته ام

ورق ورق شد عاقبت

کتاب عشق کهنه ای

که خط به خط ز لحظه های انتظار

قلم زد اشتیاق من

جنون جنون

دلی پر از فشار بغض

پر از سکوت و اشک و خون

نشانده ام به باغ تو

بیا بزن قدم ، قدم

که له شود به زیر پای عاصیت

نفس نفس

تمام بذر عشق من!

تو را چه باک از این دوباره مردنم!

تمام لحظه های من

دلم نشسته با غمت میان گور سینه ام

برو که بعد رفتنت تمام شد، تمام من!!!

زخمی بر پهلویم هست

کسی ... شبیه تو می شوند

رهگذران دلم

تویی که شبیه هیچ کس نیستی

حسین جان

تولدت مبارک عزیزم

یک روز می آیی

و من

همه نیامده هایت را می بخشم

آنوقت تازه می شوم

تو اما

مثل همیشه ای

فقط نزدیکتر

که پیش از آن دیده ام

تصویر مکرر خاطراتت را

در آلبوم تجسم

از دور دست انتظار

گاهی گمان نمیکنی ولی میشود ، گاهی نمی شود که نمی شود! گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست! گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود! گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست! گاهی تمام شهر گدای تو می شود!!!

.

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند
.

خیلی بد شده که تاپ ناپ فیلتره شده و از دوستام خبر ندارم و چقدر هم دلم براشون تنگ شده و خدا کنه که هر چه زودتر تاپ درست بشه و دوستام رو پیداشون کنم

اه اه اه از دست این خوابگاهمون و وایرلس دارن و کد نمی دن که با لپ تاپمون بریم و فقط باید با سیستم خوابگاه بریم و اونم چی چقدر باید پشت صف باشیم که نوبت به ما برسه و اصلا نمی تونم تو خوابگاه بیام نت

بـی قـرار هـیچ قـراری نـبوده ام

مـگــر

قـراری کـه بـا تـو داشتـم و

هـرگـز نیـامـدی.

از پنجره بسته فریاد نمی آید

بگذر که ازین خسته فریاد بر نمی آید

برخیز که چشمانت شد مشعل جان من

از آتش بنشسته فریاد برنمی آید

این حنجره خونین شد از باده تلخ تو

سازی است که بشکسته فریاد بر نمی آید

از قلب خموش من آواز چه می خواهی؟

عمریست که دل بسته  فریاد بر نمی آید

بنگر که ستاره امشب خاموش و سبکبالست

از قید جهان رسته  فریاد بر نمی آید